
تعریف قانون جذب:
آنچه در قانون «راز» بر آن تکیه میشود « قدرت خداگونه ذهن» یا همان «تجسّم» است . منادیان جذب، فقط از تأثیرگذاری و تأثیرپذیری میان ذهن و پدیدهها، سخن نمیگویند؛ بلکه از خالقیّت ذهن میگویند و «خلق و آفرینش» را به ذهن نسبت میدهند و ادعا میکنند که ذهن انسان هرچه را ـ مثبت یا منفی ـ تجسّم نماید، به صورت یقینی و قطعی در عالم خارج (نه در درون انسان) به وقوع میپیوندد. آنها رابطة بین ذهن و «امور تجسّم شده» را رابطة علّت تامّه نسبت به معلولش میدانند و مدعیاند همچنان که خطّ تولید یک کارخانه، مواد خام را به محصول تبدیل میکند، ذهن انسان نیز قادر است تصویرهای ذهنی را به حقایق عینی و خارجی تبدیل نماید و همه چیز را به سمت خویش جذب کند. کارگردان فیلم راز در این باره میگوید:
کل دنیای تو ساخته شده از تمام چیزهایی است که به ذهن میآوری. هر چیزی که داری یا نداری، هر وضعیت و شرایط زندگیات، حاصل تجسم خودت بوده است.( قدرت، راندابرن، نفیسه معتکف، ص ۷۳)
افکار ما به اجسام تبدیل می شوند. هر آن چه در فکرت بگذرد، به زودی در مشت خواهی گرفت.(فیلم راز، راز ۱)
خلاصه در قانون جذب ادعا این است که اگر پیش بینیِ نیکو و نفوس خوب داشته باشی همان در زندگی اتفاق میافتد. بنابراین نباید تصوّر شود که منظور از قانون جذب فقط مثبت اندیشی، تلقین، خوشبینی، حمل بر صحت و اموری از این قبیل است.
تعریف تفأل
فال به کلمه نیک و میمون و پیش بینی خوب گویند. فال در مقابل طیره(تطیر) قرار دارد. نفوس بد و شوم که تطیر نام دارد اگر به نفوس خوب و مبارک تبدیل گردد فال نام دارد.
درباره فال بین علمای اسلامی دو قول وجود دارد. گروهی این عمل را صرفا نوعی القای کلام مثبت می دانند و تأثیر آن را به میزان اندکی که باعث تقویت انگیزه یا خوشبینی میشود پذیرفتهاند نه به معنای ایجاد رویدادهای زندگی و آفرینشِ پدیدههای بیرونی. در مقابل گروهی دیگر (که نظریه مشهور هم هست) فال را نوعی علم میدانند که ناشی از قوه پیشگویی و اِخبار از آینده در انسان است. محدث مشهور شیخ عباس قمی در این باره میگوید: علم فال علمی است که به واسطه آن انسان از بعضی از حوادث آتیه مطلع میشود و از جنس کلام مسموع است یا از کسی یا از مصحف. (سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ج۷، دارالاسوه، ص ۱۱)
روایات فال چه میگویند؟
در قرآن موضوع فال وارد نشده است، ولی در روایات به فال اشاره شده است. مهم در مورد روایات فال، غیر از سند آن، دلالت آنهاست. به عبارت دیگر روایات تفأل، هم از حیث سند و هم از نظر دلالت دچار کمبودند. در مورد روایات فال باید گفت که این دسته روایات کمتر از طریق منابع شیعی وارد شده است و احادیثی که در مورد نیکو بودن فال وارد شده بیشتر از طریق منابع اهل سنت است که کسانی مانند ابوهریره و عایشه در سند حدیث قرار دارند. اضافه میکنیم که این دسته روایات بیش از آن که از پیامبر نقل قول گردد، برداشتهای راویان و ناقلان از سیره پیامبر بوده است که آن را به فال نیکو تعبیر کردهاند. مانند این جمله که «ان النبی یحب الفال الحسن» پیامبر فال نیکو را دوست میداشت. عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَال كَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُعْجِبُهُ الْفَأْلُ الْحَسَنُ وَیَكْرَهُ الطِّیَرَةَ)) (سنن ابن ماجة)
در این دسته از روایات این گونه نیامده که پیامبر چه گفت، بلکه اینطور آمده که پیامبر اینگونه بود؛ یعنی راوی کلام خود را به صورت گزارش آورده، نه نقل قول مستقیم از پیامبر. در منابع شیعی همین اندازه آمده که پیامبر فال را امری نیکو میدانست.
از نظر دلالت هم روایات فأل اساسا ارتباطی با ادعای رهبران قانون جذب ندارد. چرا که حتی اگر فال را به معنی اول تفسیر کنیم (فال به معنی القاءِ امرِ مثبت نه به معنای پیشگویی) باز ادعای طرفداران راز اثبات نمیشود. چرا که روایات نمیگویند که با فال رویدادهای آتی تغییر میکنند و فال، امور مثبت را به سمت انسان جذب میکند. در روایات (با وجود ضعف سند) تعبیر به فال خیر آمده، نه فال مطلق. خیر یعنی هر چه خدا برای مصلحت اخروی انسان پیش آورد؛ در حالی که در قانون جذب به شدت نتیجهگروی مطرح است یعنی گفته میشود که همان دقیقا اتفاق میافتد نه آنچه که صلاح اخروی انسان باشد. به عبارت دقیق تر در روایات، هیچ تضمینی بر آن چه که فال زننده، انتظارِ وقوعِ آن داده، نشده است. از این رو طبق این دسته از روایات ممکن است امری پیش آید که اساسا ناگوار است، ولی در واقع خیر اخروی انسان در همان رویداد است. و معنای فال خیر دقیقا همین است. بنابراین اختلاف اساسی قانون جذب با فال خیر در همین نکته است که قانون جذب نتیجهگراست؛ ولی فال خیر، نه تنها بر نتیجه دلخواه تأکید ندارد، بلکه اساسا رها نمودن نتیجه و سپردنِ امور به خالق هستی است.
بهاءالدین خرمشاهی در این باره میگوید: «در این باب قول مشهوری هست که تفألوا بالخیر تجدوه. ولی حدیث بودنش مسلم نیست: (فال نیکو زنید تا نیکیتان پیش آید).»(حافظ نامه، نوشته بهاءالدین خرمشاهی، بخش اول، صص ۳۳۲، ۳۷۵)
جمع بندی و نتیجهگیری:
ادله دینی فال را تایید کرده است، اما نه با ملاکی که در قانون جذب مورد قبول واقع شده است و اساسا فال در متون دینی یا به معنای تلقین در روانشاسی است که اثری نفسانی دارد و با پدیدههای عالم خارج (که در قانون جذب مورد ادعاست) ارتباطی ندارد.
یا به معنای انتظار حقایق معنوی و امور خیر است که نشان از محوریت مصالح اخروی دارد نه وقوعِ آنچه که فال زننده انتظار آن را دارد. در حالی که قانون جذب معتقد است که تمامی برداشتهای مثبت و شگون خوب به صورت رویدادهای واقعی، به زندگی انسان وارد شده و تبدیل به وقایع خارجی میشوند. از این رو نظر دین در باب تفال، با نگرش هوادران قانون جذب هیچ قرابتی ندارد.